«حجاب» در وصیتنامه شهدای اصفهان
یکی از تاکیدات بسیاری از شهیدان در وصیتنامههایشان حفظ حجاب است.
بررسی مهمترین اسناد معرفتی انقلاب اسلامی یعنی وصیتنامههای شهدا، به فرازهایی از وصایای شهدای استان اصفهان که حفظ حجاب را مهمترین مسئله زنان در مسیر انقلاب دانستهاند و به آن تاکید داشتند بپردازیم که در ادامه مشاهده میکنید.
شهید احمد رستمیان:
خواهرانم حجابتان را رعایت کنید و راه سعادت بخش امام حسین(ع) را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنید.
شهید محمد رضا شیخی:
خواهران جهاد شما، حجاب شماست. در جامعه امروزی ارزش زن به حجاب و تقوای اوست نه به بی بند باری و بی عفتی او، در جامعه ای که هر خیابان و کوچه اش چندین کشته و زخمی برای اسلام دارد بی حجابی و بی عفتی معنایی ندارد.
شهید علیرضا وکیلی:
خواهران گرامی، انشاءالله با رعایت کردن موازین شرعی و حجاب دشمن شکن باعث شادی روح شهدا شوید و همراه و پشتیبان ولایت فقیه باشید.
شهید سعید شاوری:
توصیهام به خواهران حزب الله این است که حجاب اسلامی را حتماً رعایت کنند، چون زینت زن به حجاب اوست و رعایت نکردن حجاب پایمال کردن خون شهیدان است. از خواهرانم می خواهم که زینب وار عمل کنند و با حجاب اسلامی در جامعه رفت و آمد کنند و الگوی زنان دیگر باشند.
شهید محمدرضا جمشیدیان:
سخنم با خواهران حفظ حجاب است. از حضرت زینب (س) درس بیاموزید و با وجدان خودتان کمی هم به آخرت فکر کنید.
شهید احمد بهرامی:
ای مادر عزیز، تو ای زن با عفت و تو ای مادر زینب گونه از تو می خواهم که دیگران را به حجاب دعوت کنی.
شهید اسماعیل خلیلی:
ای برادران و خواهران، بشارت باد شما را به حجاب اسلامی که بی بندوباری تو برادر و تو ای خواهر نه تنها برای انسانیت تو ضرر دارد بلکه برای اجتماع نیز مضر است.
شهید محمد امیری مورنانی:
حجاب فقط به یک چادر نیست، حجاب، در تمام حرکات و در تمام جزء جزء اعضای خود داشته باشید. در مورد حجاب سخت تر باشید و با افرادی که نمی توانند حجابی خداپسندانه داشته باشند معاشرت نکنید.
شهید محمود فرهادی:
از خواهرانم و همسرم می خواهم که حجاب خود را کامل رعایت کنند چون سیاهی حجاب شما دشمنان را بیشتراز سرخی خون من شکست می دهد.
شهید محمدعلی امیری:
همسر گرامی، از تو می خواهم که عفت اسلامی را کاملاً رعایت کنی ما همه در بوته آزمایش الهی هستیم. صبر را پیشه کن که خداوند بر آنچه انجام میگیرد آگاه است.
شهید گودرز یعقوبی:
شما را وصیت می کنم به حفظ حجاب وعفت که خدا پاداش بزرگی برای بندگان مطیعش خواهد داد.
شهید محمد امیری مورنانی:
به لیلای من بگوئید که پدرت برای تو وصیتی بس سنگین کرده که لیلا جان اگر مرا از دست می دهی بدان که خدا را می جوئی و پیدا می کنی و مواظب باش که او را از خود دور نکنی یا بهتر بگویم خود دور نشوی. دخترم از همین کودکی حجابی برای خودت درست کن و در آینده رعایت کن. حجابی که خدا گفته و فاطمه زهرا(س) دوست می دارد مبادا حجاب را در سر کردن یک چادر خلاصه کنی مبادا خود را گول بزنید با یک چادر فکر کنید که حجاب دارید.
شهید احمد رحیمی حاجی آبادی:
ای خواهر اول حجابت را رعایت کن و بعد حمایت از اسلام و قرآن که حجاب تو بالاتر از مقام من شهید است.
شهید حسین عابد ریزی:
خواهرانم بدانید که دشمن از سیاهی چادر شما بیشتر می ترسد تا سرخی خون من. حجاب خود را حفظ کنید.
شهید اکبر توکلی کوجانی:
از من به یادگاری داشته باشید که حجاب اسلامی را رعایت کنید و با بی حجابی مبارزه کنید.
شهید صفر جبار زارع:
اولاً شما باید کاملاً حجاب خودتان را حتی از اقوام حفظ کنید و با حفظ عفت اسلامی همواره در راه بالا بردن آگاهی خود از احکام دیگر، اصل مکتب اسلام و اوضاع مسلمانان در دیگر کشورها و سیاستهای حاکم بر اجتماع باشید.
شهید عباس سلطانی:
خواهرم سعی کن با رعایت حجاب، شرافت و شخصیت خود را در جامعه افزایش دهی، زینب(س) زینب بخش شما هاست.
شهید مهدی سیاحی:
خواهرانم! شما باید زینب اسلام باشید و همه جا مراقب عفت خود باشید.
شهید نصیر شیرازی باصره:
خواهر حجابت را مثل حضرت فاطمه و زینب حفظ کن.
شهید اسماعیل کلبعلی:
خواهرانم! از شما می خواهم که حجاب خود را حفظ کنید و دیگران را نیز توصیه به حفظ آن نمائید.
شهید محمد رضوانی:
خواهرانم! حجاب اسلامی را رعایت نمایید. منظور از حجاب روسری تنها نیست، بلکه تمامی اعضای بدن است و مواظب رفتار و کردار خویش باشید، مبادا جلوی جوانان لبخند بزنید.
شهید ابراهیم لطفی:
از مادر و خواهرم می خواهم که به تنها خواسته من که حفظ حجاب کامل است توجه نمایند.
شهید احمد شیرمحمدی بابا شیخ علی:
اکنون که غرب شخصیت زن را آنقدر خرد کرده که به صورت کالا دراورده است شما قدر اسلام را بدانید و با حجاب خود افکار باطل شرق و غرب را در هم بریزید. شما باید حجابتان، تربیت فرزندتان و زندگی تان مانند زهرای اطهر(س) باشد.
شهید کمال اسد:
خواهران هموطن حجاب خود را حفظ کنید چون حجاب مایه معرفت و حرمت زن می باشد. مخصوصاً در زمانی که حقوق زنان همیشه در اکثر جای دنیا پایمال می گردد.
شهید مهدی شفیعیون:
خواهران عزیز حجاب اسلامی خود را رعایت کنید تا این شهر از حالت کفرانی خود بدرآید.
شهید محمود ردانی پور ردانی:
به خواهرانم وصیت می کنم که راه شهدا را ادامه دهند و حجاب خودشان را حفظ کنند و در دعاها و نماز جمعه شرکت کنند.
شهید ایرج کرمی چمگردانی:
خواهران به شما توصیه می کنم حجابتان را رعایت نمایید و به دیگران نیز حجاب را سفارش کنید.
شهید محسن ترکان:
خواهرم حجاب تو مانند خون من است.
شهید مجتبی پور هاشمی:
خواهران را دعوت می کنم به رعایت حجاب و برادران را به استفاده نابجا نکردن از چشمان.
شهید جعفر محمد صالحی رنانی:
ای خواهرم حجاب خود را حفظ کن و اگر خداوند به من لیاقت شهادت داد تنها برای زینب (س) گریه نما.
شهید علی آزاد مرد:
خواهرانم شما جهادتان این است که حجاب خود حفظ کنید که پیامبر و امامان ما بسیار راجع به حجاب سفارش کرده اند.
شهید محمد طبرزدی:
سفارش می کنم شما را در امر دین به خصوص حجاب اسلامی و معرفت اسلامی کوشا باشید.
شهید رضا ناصر پور:
شما را به جان فاطمه زهرا(س) حجاب خود را حفظ کنید خواهرم به دیگر خواهران توصیه کن که مواظب اخلاق، رفتار و حجاب خود باشند چون حجاب یکی از پیروزی هاست.
شهید سعید امی زاده:
به برادر و خواهرانم وصیت می کنم که برادرانم غیرت و خواهرانم عفت خود را حفظ کنند که خانواده شهدا زیر سؤال نروند.
شهید حیدر رستگار:
از مادر و خواهرانم می خواهم که پیوسته حجاب خود را رعایت کنند تا ایمانشان سست نشود.
شهید اصغر صالحی برزکی:
به خواهرانم بگویید که حجاب اسلامی را حفظ کنید زیرا بهترین زینت مرد مرگ سرخ و بهترین زینت زن حفظ حجاب است.
شهید حسن اردلان:
خواهران حجاب خود را حفظ نمائید و بدانید که بهترین فرزندان و بهترین سربازان امام زمان(عج) از دامان شما زنان تربیت می شوند.
شهید احمد رضا جوادی:
خواهران حجابتان را رعایت کنید و شما می دانید که حجاب زن بالاتر از خون شهید است.
شهید محسن برزکار:
حجاب خود را هر چه بیشتر حفظ کنید، زیرا حجاب نشانگر شخصیت زن است.
شهید کاظم ملک پور:
خواهران باید به این مسئله خوب توجه داشته باشید که راضی بودن ما از شما در گرو حفظ حجاب شماست.
شهید غلامعباس اکبریان:
خواهرانم خواهشی که از شما دارم این است که حجاب خود را زینب گونه حفظ نمائید.
شهید لطف الله بصائری:
خواهران محترم حجاب خویش را حفظ کنید و به احکام اسلام عمل کنید تا رستگار شوید و خون شهیدان را با بی حجابی خود پایمال نسازید.
شهید احمد احمدی:
خواهرم زینب وار پیام مرا برسان و حجاب خود را حفظ نما.
شهید اصغر رفیع زاده اخویان:
از خواهرانم می خواهم که حجاب اسلامی را رعایت کنند.
شهید مهدی رفیعیان اصفهانی:
این چند کلمه را با خواهران خودم و همه خواهرانم دارم که در حفظ حجاب خود کوشا باشید.
شهید محمدعلی درویشی اشنی:
همسرم یادت نرود که حجاب اسلامی را رعایت کرده و راه زینب را بپیمایی.
شهیدحسین حسین زاده صلاتی:
ای خواهران! حجاب اسلامی خود را فراموش نکنید و به حجاب خود اهمیت زیادی بدهید.
شهید نوالله بیاتی:
وصیتی به همه ی شما مادران وخواهران دارم که شما در پشت جبهه می توانید کمک های زیادی به رزمندگان اسلام کنید و اما صلاحی کاری تر از کمک به جبهه این است که با حفظ حجاب خود جهادی بزرگتر از جهاد رویارویی در جنگ و جبهه است که شما می توانید با این کار امربه معروف و نهی از منکر انجام دهید.
شهید محمدرضا رضایت:
سفارش من رعایت عفت است مخصوصاً برای تو، خواهرم! خواهر من حجاب را که سلاحی است در دست تو پاس بدار و برادر تو نیز عفت خود را حفظ نما.
شهید حیدر رضائی:
از خواهرانم می خواهم که حجاب اسلامی را حتماً رعایت کنند و خدا را نافرمانی نکنند.
شهید محمد تقی زاده:
ای خواهر برای سرنگونی رژیم طاغوت حجاب تو کوبنده تر از خون شهید بود. حجاب را زینتی کن تا شخصیت زن بودن را دریابی اولین پیشرفت به سوی جمهوری اسلامی ایران حفظ حجاب است. ما حجاب اسلامی را یک فرمان قرآنی می دانیم.
شهید مهدی حقانی:
ای خواهران گرامی آیا می دانید که بهترین زینت شما حفظ حجاب شماست پس بکوشید در حفظ حجاب خود بزرگترین جهاد شما همان حفظ حجاب شماست.
شهید سید عباس هاشمی جزی:
خواهران حجاب خود را حفظ کنید همان طور که تا به حال حفظ کردید.
شهید حسین جهانگیری:
خواهران حجاب خویش را حفظ نمایید وراهم را زینب وار ادامه دهید ونگذارید که افراد بی حجاب موجب فساد جامعه شوند.
شهید خدا کرم امانی:
وظیفه خواهران نیز مشخص است من فکر می کنم در این زمان وظیفه آن ها این است که حجاب و مقررات اسلامی را رعایت کنند.
شهید عباس محسنی:
ای همسر عزیزم از شما می خواهم با عفت و حجاب خود شهیدان را محافظ باشید و با جهاد زینب گونه از اسلام دفاع کنید.
شهید مرتضی رضوی:
خواهران حزب الهی از شما می خواهم که حجاب اسلامی خود را حفظ کنید.
شهید محسن چیت ساز:
خواهران عزیزم خود را زینب گونه کنید و حجابتان را ،این جهاد فی سبیل الله که از جنگ در راه خدا بالاتر است حفظ کنید.
شهید "غلامعلی رزلانسری":بچه های دبستانی آینده انقلاب را حفظ می کنند
<عکس های کمتر دیده شده از شهید>
شهید “غلامعلی رزلانسری “می گوید :” اگر ما همه تلاش خود را روی بچه های دبستانی بگذاریم انقلاب را بیمه خواهیم کرد، اینها هستند که باید در آینده انقلاب را حفظ کنند.”
شهید غلامعلی رزلانسری دوم فروردین 1342 در شهرستان کرمانشاه دیده به جهان گشود. پدرش علي نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. یکم آبان 1363 با سمت فرمانده گردان شناسایي قرارگاه نجف اشرف در میمک توسط نیروهاي عراقي بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. تا کنون اثري از پیکرشهید والامقام به دست نیامده است.
غلامعلی یکی از مخالفین حکومت ظالم پهلوی بود و با حضور در تظاهراتهای ضد شاهنشاهی و پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) در کرمانشاه، نقش پر رنگی در پیروزی انقلاب داشت.
پس از پیروزی انقلاب با حضور فعال خود در پایگاه مسجد زارعین مدتی وارد گروه ضربت شد که ماموریتش حفظ از امنیت شهر و راهها و جادههایی که بعد از انقلاب به وسیله گروهکهای مزدور دشمن ناامن شده بود داشت و پس از اینکه جادهها و شهر امنیت نسبی پیدا کرد وی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و در این ایام با حضور پررنگتری در مسجد محله به تربیت نوجوانان پرداخت.
شهید رزلانسری خود در این باره میگوید: «اگر ما همه تلاش خود را روی بچههای دبستانی بگذاریم انقلاب را بیمه خواهیم کرد، اینها هستند که باید در آینده انقلاب را حفظ کنند».
در اوایل جنگ بود که وی عازم جبهه شد و بعد از مدت کوتاهی به دلیل توانمندیهایی که داشت به فرماندهی اطلاعات و عملیات پادگان ابوذر و سپس تیپ نبیاکرم ( ص) منصوب شد.
این فرمانده دلاور در عملیات میمک به درجه رفیع شهادت رسید.
فرازی از نوشتههای شهید غلامعلی رزلانسری
… آرزوها فراوانند و پرنده آمال بسی تیزپرواز است، چنان است که انسان میگوید اگر به فلان چیز رسیدم آن وقت آرزو خواهم کرد که کاش چنین میشد و… همچنان کمند آمال ادامه دارد و من نیز در میان این کمندها به دام افتادهام.
اکنون که این مطلب را در دفتر مینویسم جز شوق شهادت به سرم نیست و آرزو دارم که هر چه زودتر هُمای شهادت را شکار خود سازم؛ ولی از ته دلم آرزویی دیگر پَر میکشد و تا به سوی ابدیت پیش میرود.
خود را در لحظهای تصور میکنم که همای شهادت را در آغوش گرفتهام و جان به جانان سپردهام؛ ولی در آن لحظه مرغ آرزوهایم پر میگشاید و میگوید ای کاش هزاران جان داشتم و هزاران مرتبه شهید میشدم!
دست خط شهید “غلامعلی رزلانسری”
شهید ” غلامعلی رزلانسری ” در بخشی از وصیت نامه خود نگاشته است:«مرا بخواه ای پروردگار من تا به نعمت وصال تو دست یابم»
نگاهی به زندگی شهید نصر اله رزلانسری
شهید نصراله رزلانسری اول آذر سال ۱۳۳۸ در روستاي بيلوار از روستاهاي كرمانشاه به دنيا آمد. تا دوم دبيرستان در همانجا ادامه تحصیل داد. سال ۱۳۵۷وارد خدمت نظام شد و در هنگ نوجوانان به فعاليت پرداخت. او در ۶ شهریور ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی کوشک اهواز به شهادت رسید.
شهید نصراله رزلانسری اول آذر سال ۱۳۳۸ در روستاي بيلوار از روستاهاي كرمانشاه به دنيا آمد. تا دوم دبيرستان در همانجا ادامه تحصیل داد. سال ۱۳۵۷وارد خدمت نظام شد و در هنگ نوجوانان به فعاليت پرداخت. او در ۶ شهریور ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی کوشک اهواز به شهادت رسید.
در زمان شکلگیری انقلاب درجهدار ارتش بود و در اهواز خدمت ميكرد با این وصف که ارتشی بود از مبارزین انقلابی بر علیه رژیم شاه بود و ارتشی بودن باعث نشد كه توسط ساواك دستگير نشود. دستگیر و شکنجهاش کردند. همین ارج و قربش را در میان مردم اهواز بیشتر کرد. حالا ديگر به عنوان سر گروهي انقلابي شناخته ميشد كه پيامهاي حضرت امام را در ميان مردم پخش ميكرد. شبي با اتوبوس از اهواز به كرمانشاه ميآمد خانواده هم در اين سفر همراهش بودند عدهاي راهزن سر راه اتوبوس كمين كرده و راه را بستند و اموال مسافران را به غارت بردند. اتوبوس مقابل پاسگاه پليس بعدي ايستاد نصرا… پياده شد. از نيروي پليس درخواست كمك كرد، جواب آنها چيزي نبود كه قانعكننده باشد. امنيت جاده به آنها ربطي نداشت. گفتند: برويد اموالتان را پس بگيريد و جادهها را امن كنيد. نصراله دست خالي برگشت. عدهاي از مسافران پياده شده بودند. نصراله همه را سوار كرد. علتش را پرسيدند كه گفت: اينها منتظر كوچكترين حركتي از سوي ما هستند تا ما را به رگبار ببندند. اين بود كه عزم نصراله براي مبارزه با حكومت جزمتر شد.
اتوبوس بين راه توسط ساواك شناسايي شده بود. به محض اين كه اتوبوس به كرمانشاه رسيد، ريختند و چند نفرشان را بردند. دستگيرشدهها پس از پيروزي انقلاب آزاد شدند.
از آن جا كه در ارتش كار ميكرد، بدني ورزيده داشت. كشتي ميگرفت، شاهدش مدالهاي رنگارنگي بود كه در مسابقات استاني و ارتش برده بود. با اين وجود احترامي كه به كوچكتر و بزرگتر از خود ميگذاشت ورد زبان خاص و عام بود هم چنين به همراه برادرانش حبیبا… و حجتا… سرپرست يك هيات مذهبي بود و محافظت از جان آنها را به عهده داشت. اوايل انقلاب از ناحيه كتف به سختي مجروح شد اما اهميتي نداد حتي دكتر هم نرفت.
جنگ كه شروع شد، نصراله از درجهداران لشگر ۹۱ اهواز بود و تا زمان شهادت در اکثر عملياتهايي كه در آنجا انجام شد شركت كرد.
خيلي كم به مرخصي ميآمد. هيچوقت هم تا پايان مدت مرخصياش در منزل نميماند. چند روز مانده به پايان مرخصي به جبهه برميگشت. دو بار زخمي شد، يك بار از ناحيهي دست و يك بار از ناحيهي پيشاني که مورد دوم حادتر بود.
عاقبت روز موعود فرا رسيد غروب بود. نصراله بيرون از سنگر با چند نفر از رزمندگان مشغول صحبت بود، كه خمپاره¬ي عراقي به زمين اصابت كرد. تركشها در هوا به پرواز در آمدند و به پشت سرش اصابت كردند. پيكرش به زمين افتاد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
*دست نوشته شهید
من به آنچه احساس میکنم بنویسم، مینویسم
اگر میخواهی دهان فریاد مرا قفل کنی، قفل کن
اما … فراموش نکن… همان انسان که دیروز ندانسته قفل ساخت … امروز کلیدشو برای من میسازد.
عزیزان احساسم به حقیقت خواهد رسید، من و ما پیروز می شویم. به امید آن روز.
انتهای پیام
روحانی شهیدی که به شهید اربعین معروف شد
شهید میرزا محمود تقیپور از جمله شهدای روحانی مدافع حرم است که با شهادت در اربعین ۹۶ به شهید اربعین معروف شد؛ او که در وصیتنامهاش آورده «نگران نباشید! شهید به آرزوی قلبیاش رسیده».
شهید میرزا محمود تقی پور را که به واسطه شهادت در روز اربعین به شهید اربعین می شناسند، یکی از شهدای مدافع حرم بود که با نام جهادی ابوقاسم در سوریه به شهادت رسید و حال نام و یادش در بین خانواده و همرزمانش زنده است.
این شهید مدافع حرم، عضو شورای مرکزی مؤسسه بلاغ مبین و مسئول گروه جهادی طراوت ماندگار(فعال در زمینه محیط زیست) بود. وی همچنین به عنوان دانش پژوه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم فعالیت داشت. حجتالاسلام تقیپور دو فرزند پسر و دختر به نامهای و مرتضی از خود به یادگار گذاشته است.
بخشهایی از گفتگو با پدر و مادر این شهید را بخوانید.
حسنعلی تقیپور، پدر شهید:
- شهید محمود تقی پور متولد ۲۵ آبان ۶۱ در گرگان بود. بعد از اینکه در سال ۶۸ به مشهد مهاجرت کردیم، تحصیلاتش را در مشهد ادامه داد. از همان دوران کودکی و نوجوانی همراه من به مسجد می آمد و در جلسات مذهبی شرکت می کرد و با پسر روحانی مسجد محل آشنا شد.
ورود به حوزه علمیه
- پسرم بعد از کلاس نهم از ما خواست تا وارد حوزه علمیه شود و میگفت می خواهم سرباز امام زمان(عج) شوم. اما ما به او گفتیم که بهتر است ابتدا دیپلم بگیری و بعد به سمت حوزه بروی. او هم که بسیار متواضع و با ادب بود پذیرفت.
- محمود به قدری قانع و نجیب بود که در مدرسه سختی های زیادی به خود می داد. مثلا بدترین حجره را انتخاب میکرد و میگفت حجره های خوب بهتر است برای شهرستانی ها باشد.
لباسهای بقیه طلبهها را پنهانی میشست
- همچنین شب ها لباس های بقیه طلبه ها را پنهانی می شست و وقتی بقیه دلیل این کار را از او جویا می شدند میگفت من برای دل خودم این کارها را انجام می دهم.
- پسرم خیلی مقید به نماز شب بود همه را به آن سفارش می کرد. او همچنین بسیار اهل ورزش بود. کوهنوردی میکرد. بعد از اتمام درس مقدماتی تصمیم گرفت برای درس خارج به قم برود تا از فضای مذهبی آنجا استفاده کند و به هدفش که همان اجتهاد بود برسد.
به مستضعفین خیلی کمک میکرد
- او به مستضعفین خیلی کمک می کرد، مثلا کرایه خانه آنها را می داد، یا برای آنها وسیله خانه می خرید. یکی از کارهای خیر او کاشت درخت زیتون در جاده تهران قم بود که حالا قرار است در همان نزدیکی یک مجتمع فرهنگی به نام خودش ساخته شود.
- محمود حدود سه سال و به صورت داوطلبانه به پادگان ها و اماکن نظامی می رفت و در آنجا تبلیغ دین می کرد و در نهایت در سال ۹۴ از طریق تیپ امام صادق (ع) فاطمیون قم به سوریه اعزام شد.
- به گفته دوستانش او همیشه دعا می کرد که در روز اربعین به شهادت برسد و ذکر یا زینب و یا زهرا همیشه بر لبانش جاری بود.
تسلط شهید تقیپور به زبان انگلیسی، عربی و فرانسه
- فقط همسر و فرزندانش از اعزام او به سوریه با خبر بودند و وقتی با اصرار همسرش مبنی بر اتمام تحصیل و گرفتن رساله دکتری مواجه شد، گفت میخواهم شهید شوم و خدمت به اسلام و امام زمان(عج) بهتر است. او به خاطر تسلطش به زبان های انگلیسی، فرانسوی و عربی، در جنگ سوریه فارسی صحبت نمی کرد تا شناخته نشود.
- محمود درنهایت در اربعین ۹۶ بر اثر انفجار تله انفجاری در دیرالزور زخمی و در راه بیمارستان شد و در حالی که لبخند به لب داشت و شهادتین می گفت، به شهادت رسید.